معناى شرک
شرک، معناى وسیع و گستردهاى دارد که بارزترین آن شرک به معناى بت پرستى است و این نوع شرک، به فتواى فقها موجب خروج از جرگهى دین و سبب ارتداد انسان میشود.
شرک معانى دیگرى نیز دارد: اطاعت بى چون و چرا از غیر خدا و یا پیروى از هواى نفس که قرآن مىفرماید: (و لقد بعثنا فى کلّ امّه رسولاً ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت) و همانا فرستادیم در هر امّتى رسولی، که خدا را عبادت کنید و از طاغوت اجتناب کنید. یا مىخوانیم : (أفرأیت من اتّخذ الهه هواه) آیا ندیدى کسى که هواى نفس خود را خداى خود قرار داده است.
در قرآن بیش از 100 مرتبه عبارتِ «دون الله» و «دونه» آمده است، یعنى اطاعت و پرستش غیر خدا شرک است. مؤمنان نیز در مواردى که به غیر از فرمان الهى و معیارهاى
الهى عمل میکنند، از مدار توحید خارج میشوند. (و ما یؤمن اکثرهم بالله الاّ و هم مشرکون) یعنى اکثر مؤمنان، مشرک نیز هستند و تکیه گاههاى غیر الهى دارند.
در روایت آمده است که این گونه شرک، از حرکت مورچه در شب تاریک بر سنگ سیاه پوشیده تر است.
بنابراین شرک، تنها بت پرستى نیست، بلکه وابستگى به هر قدرت، مقام، مال، مدرک،قبیله و هر امرى که در جهت خدا نباشد، شرک است.
آثار شرک
1- حبط عمل :
شرک، کارهاى خوب انسان را از بین مىبرد، همان گونه که آتش، درختانِ سبز یک جنگل را از بین مىبرد. قرآن، خطاب به پیامبر میفرماید: (لئن اشرکت لیحبطنّ عملک) اگر مشرک شوی، تمام اعمالت نابود میشود.
2- اضطراب و نگرانى :
هدف یک فرد خداپرست و موحّد، راضى کردن خداى یکتاست که زود راضى مىشود، امّا کسى که به جاى خدا در فکر راضى کردن دیگران باشد، دائماً گرفتار اضطراب و نگرانى است.زیرا تعداد مردم زیاد است و هر کدام هم خواستها و توقّعات گوناگونى دارند.
حضرت یوسف (علیه اسلام) در زندان به دوستان مشرک خود فرمود: (ءارباب متفرّقون خیر ام الله الواحد القهّار) ، آیا چند سرپرست و ارباب بهتر است یا یک خداى واحد.
قرآن میفرماید: مثال کسى که از خدا جدا شود، مثال کسى است که از آسمان پرتاب شود.و طعمهى انواع پرندگان قرار گیرد و هر ذرّهى او به مکان دورى پرتاب شود. (و مَن یشرک بالله فکانّما خَرَّ من السماء فتَخطّفه الطیَر او تَهوى به الرّیح فى مکان سَحیق)
آری، توحید و بندگى خالص خداوند، قلعهى محکمى است که انسان را از هدر رفتن، به هرکس دل بستن، دور هر کس چرخیدن، به هر کس امید داشتن، تملّق و ستایش از هر کس و ترسیدن از هر کس، حفظ مىکند. در حدیث مىخوانیم : «کلمه لااله الاّ الله حِصنى فمن دَخل حِصنى أمِنَ من عذابی» ، توحید قلعه و دژ محکمى است که هر کس در آن وارد شود، از عذاب خداوند در امان خواهد بود.
3- اختلاف و تفرقه :
در جامعهى توحیدی، محور همه چیز خداوند است، رهبر، قانون و راه را خدا تعیین میکند و همه دور همان محور مىچرخند، ولى در جامعهى شرک آلود، به جاى خداى واحد،طاغوتها، سلیقهها و راههاى متعدّد وجود دارد و مردم را دچار اختلاف و تفرقه مىنماید.
قرآن مىفرماید: (لاتکونوا من المشرکین من الّذین فرّقوا دینهم) از مشرکان نباشید، از کسانى که (به خاطر سلیقههاى شخصى و نظریّات از پیش ساخته)، عامل تفرقه مىشوند.
4- خوارى و ذلّت در قیامت :
قرآن مىفرماید: (لا تَجعل مع الله الهاً آخَرَ فتُلقى فى جهنّم مَلوماً مَخذولاً) با خداى واحد، معبود دیگرى قرار ندهید که با ملامت به دوزخ پرتاب خواهید شد.
نشانههاى شرک یکى از نشانههاى شرک، بهانه گیرى در برابر قانون الهى است. قرآن به بعضى از آنها اشاره نموده، مىفرماید:
آیا هرگاه پیامبر قانونى آورد که با سلیقهى شما هماهنگ نبود، تکبّر مىورزید؟ (أفکلّما جاءکم رسول بما لاتهوى انفسکم استکبرتم)
همین که فرمان جهاد مىرسید، مىگفتند: چرا به ما دستور جنگ و جهاد دادید؟ (لِمَ کتَبتَ علینا القِتال)
هنگامىکه غذا براى گروهى از بنى اسرائیل رسید، گفتند: چرا این غذا؟ (لن نَصبِرَ على طعام واحد)
هرگاه خداوند مثالى مىزد، مىگفتند: چرا این مثال ؟ (ماذا اراد الله بهذا مثلاً)
نشانهى دیگر شرک، برترى دادن فامیل، مال، مقام و... بر اجراى دستور خدا است. در آیه 24 سوره توبه مىخوانیم : اگر پدران، فرزندان، برادران، همسران، فامیل، ثروت، تجارت و مسکن نزد شما از خدا و رسول و جهاد در راه او محبوبتر باشد، منتظر قهر خدا باشید.
شرک به قدرى خطرناک است که با وجود آن که قرآن چهار مرتبه در کنار توحید، به احسانِ والدین سفارش کرده، امّا اگر والدین فرزند خود را به غیر خدا فرا خوانند، قرآن مىفرماید: نباید از آنها اطاعت کرد.
انگیزههاى شرک
مردم، یا به خاطر قدرت به سراغ کسى مىروند که قرآن مىفرماید: تمام مردم حتّى قدرت آفریدن یک مگس را ندارند، (لن یخلقوا ذباباً و لو اجتمعوا له)
یا به خاطر لقمه نانى به سراغ این و آن مىروند، که قرآن مىفرماید: (لا یملکون لکم رزقاً)
یا به خاطر رسیدن به عزّت به سراغ کسى مىروند که قرآن مىفرماید: (فانّ العزّه لله جمیعاً)
یا به خاطر نجات از مشکلات، دور کسى جمع مىشوند که قرآن مىفرماید: (فلا یملکون کشف الضرّ عنهم)
و در جاى دیگر مىفرماید: کسانى که به جاى خدا به سراغشان مىروید، بندگانى مثل خودتان هستند: (عباد امثالکم) چرا شما بهترین آفریننده را رها مىکنید و به دیگران توجّه دارید؟ (تذرون احسن الخالقین)
مبارزه با شرک
اوّلین پیام و هدف تمام انبیا، مبارزه با شرک و دعوت به بندگى خالصانه خداوند است.(ولقد بعثنا فى کلّ اُمّه رسولاً اَنِ اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت)
تمام گناهان، مورد عفو قرار مىگیرد، جز شرک. (اَنِ الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک) انبیا مأمور بودند با صراحت کامل از انواع شرکها برائت جویند.
شریک قرار دادن براى خداوند مردود است، گرچه درصد آن بسیار کم باشد. اگر %99 کار براى خداوند و تنها یک درصد آن براى غیر خدا باشد، تمام کار باطل است. چنانکه قرآن مىفرماید: (و اعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئاً)
نه تنها بتها و طاغوتها، بلکه انبیا و اولیاى الهى نیز نباید شریک خداوند قرار گیرند.
خداوند به حضرت عیسى مىفرماید: آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را شریک خدا قرار دهید. (ءانتَ قلتَ للناس اتّخذونى و امّى الهَین من دون الله) شریک دانستن براى خداوند،افترا، تهمت و گناه بزرگ است. (و مَن یشرک بالله فقد افترى اثماً عظیماً)
شرک، به قدرى منفور است که خداوند مىفرماید: پیامبر و مؤمنین حقّ ندارند براى مشرکان، حتّی اگر از خویشاوندانشان باشند، استغفار نمایند. (ما کان للنبیّ والّذین آمنوا اَن یستغفروا للمشرکین و لو کانوا اولى قُربی)
اسلام، با استدلال و منطق به مبارزه با شرک مىپردازد و مىفرماید: غیر خدا چه آفریده که شما به آن دل بستهاید!؟ (ماذا خلقوا من الارض) مرگ و حیات شما به دست کیست ؟
عزّت و ذلّت شما به دست کیست ؟
آری، رها کردن خداوندى که قدرت و علم بى نهایت دارد و به سراغ افراد و اشیائى رفتن که هیچ کارى به دستشان نیست، بزرگترین ظلم به انسانیّت است. اسیر جماد و انسان شدن و تکیه به صنعت کردن و کمک از عاجز خواستن خردمندانه نیست. یکى از اهداف نقل داستانها و تاریخ گذشتگان در قرآن، ریشه کن کردن رگهاى شرک است.
تفسیر نور - آیه 13سوره لقمان