.

۲۹
مرداد ۹۳

روزی امام علی علیه‌السلام با امام حسین علیه‌السلام به طواف خانه‌ی خدا رفته بودند صدای ناله‌ای را شنیدند که فردی در درگاه خدا ازگناهان گذشته‌ی خود در حال توبه کردن بود. علی علیه‌السلام جوانی زیبا و خوش اندام با لباسهای گرانبها را مشاهده کرد.
از او پرسید ناله و سوز و گدازت برای چیست؟ گفت: نافرمانی و نفرین پدرم اساس زندگیم را از هم گسست و سلامتی را از من ربود. مرد گفت: پدر پیرم خیلی مهربان بود ولی من به کارهای زشت و بیهوده می‌گذشت و هر چه او مرا نصیحت می‌نمود نمی‌پذیرفتم و گاهی او را آزار و اذیت می‌کردم و دشنام می‌دادم.

روزی من به سراغ صندوق رفتم تا پولی که پدرم دارد بردارم، او جلوگیری کرد، من دستش را فشردم و او را بر زمین انداختم، خواست از جا برخیزد ولی از شدت کوفتگی و درد یا رای حرکت نداشت. او گفت: من به خانه‌ی خدا می‌روم و تو را نفرین می‌کنم.
پدرم چند روز روزه گرفت و نمازها خواند پس از آن به خانه‌ی خدا سفر کرد، من مشاهده کردم پدرم پرده‌ی کعبه را گرفته است و با آهی سوزان مرا نفرین کرد. به خدا قسم هنوز نفرینش تمام نشده بود که بیچاره شدم و تندرستی از من سلب شد. در این موقع پیراهن خود را بالا زد دیدم یک طرف بدنش خشک شده و حسی و حرکتی ندارد.

بعد از این پیشامد پشیمان شدم و نزد او رفته و عذرخواهی کردم. اما او نپذیرفت. سه سال از او پوزش می‌طلبیدم اما او رد می‌کرد. سال سوم ایام حج که فرا رسید. گفتم پدر جان برو همانجایی که مرا نفرین کردی دعا کن. شاید خدا بر برکت دعای تو سلامتی را بر من بازگرداند. قبول کرد وقتی بر وادی اراک رسیدیم شب تاریکی بود ناگاه مرغی از کنار جاده پرواز کرد و بر اثر بال و تیرزدن او شتر پدرم رمید. و او بر زمین افتاد پدرم میان دو سنگ قرار گرفت و فوت کرد او را همانجا دفن کردم و من هنوز گرفتار نفرین اویم.

امیرالمؤمنین دعایی از پیامبر به من تعلیم داد که بیچارگی، اندوه، در دو مرض فقر و تنگدستی از او برطرف می‌گردد و گناهانش آمرزیده می‌شود. این دعا همان دعای مشمول معروف است که محدت قمی در مفاتیح الجنان آورده است.

۱۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۲۳
آسمان هشتم
۲۹
مرداد ۹۳

نگاه به پدر و مادر

قال رسول الله(ص):

ما ولد بار نظر الی ابویه برحمة الا کان له بکل نظرة حجة مبرورة.

فقالوا: یا رسول الله و ان نظر فی کل یوم مائة نظرة؟

قال: نعم، الله اکبر و اطیب.

پیامبر خدا(ص) فرمود:

هر فرزند نیکو کاری که با مهربانی به پدر و مادرش نگاه کند در مقابل هر نگاه، ثواب یک حج کامل مقبول باو داده می شود، سؤال کردند، حتی اگر روزی صد مرتبه به آنها نگاه کند؟

فرمود: آری خداوند بزرگتر و پاکتر است.

بحار الانوار، ج 74، ص 73.


عبادت در نگاه

قال رسول الله(ص(

نظر الولد الی والدیه حبا لهما عبادة.

رسول خدا(ص) فرمود:

نگاه محبت آمیز فرزند به پدر و مادرش عبادت است.

بحار الانوار، ج 74، ص 80


زیارت قبر والدین

عن رسول الله(ص) قال:

من زار قبر والدیه او احدهما فی کل جمعة مرة غفر الله له و کتب برا.

رسول خدا(ص) فرمود:

کسی که قبر پدر و مادر یا یکی از آندو را در هر جمعه یکبار زیارت کند خداوند او را می بخشد و او را نیکوکار می نویسد.

کنز العمال، ج 16، ص 468.

شقاوت عاق والدین

قال الصادق(ع(

عقوق الوالدین من الکبائر لان الله (عز و جل) جعل العاق عصیا شقیا.

امام صادق(ع) فرمود:

عاق پدر و مادر شدن از گناهان کبیره است، زیرا خداوند متعال عاق والدین را گناهکار شقی شمرده است.

بحار الانوار، ج 74، ص 74.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۱۰
آسمان هشتم
۲۵
مرداد ۹۳

وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ

و انسان را در باره پدر و مادرش سفارش کردیم مادرش به او باردار شد، سستى بر روى سستى. و از شیر بازگرفتنش در دو سال است. [آرى، به او سفارش کردیم‏] که شکرگزارِ من و پدر و مادرت باش که بازگشت [همه‏] به سوى من است.

آیه 14تفسیر نور


کلمه‏ ى «وَهن»، به معناى ضعف جسمانى است، چنانکه «توهین» به معناى تضعیفِ شخصیّت است.
دایره‏ ى احسان، گسترده‏تر از انفاق است. احسان، شامل هر نوع محبّت و خدمت مى‏شود،ولى انفاق معمولاً در کمک‏هاى مالى به کار مى‏رود. در قرآن کریم، احسان به والدین در کنار توحید مطرح شده است. (و قَضى ربّک اَلاّ تعبدوا اِلاّ ایّاه و بالوالدین احسانا)
در آیه مورد بحث، ابتدا درباره‏ ى نیکى به والدین سفارش شده، سپس به دوران باردارى مادر اشاره کرده تا وجدان اخلاقى انسان را تحریک و بیدار کند و به او تذکّر دهد که گذشته‏ ها را فراموش نکند. همواره به یاد داشته باشد که مادرش او را حمل کرد و از شیره‏ ى جانش به او داد و به خاطر آسایش او از خواب و خوراک خود صرف نظر کرد که هیچ کس حاضر نبود چنین زحمت‏هایى را تحمّل کند. چون حقّ مادر بیشتر در معرض تضییع است و
یا حقّ او بیش از پدر است، خداوند سفارش مخصوص نموده است.
والدین و فرزند، حقوق متقابل دارند، در آیه‏ى قبل موعظه پدر نسبت به فرزند مطرح شد،و در این آیه احسان و سپاس فرزند نسبت به والدین.
1- از سخن حقّ پیروى کنیم، چه موعظه‏ ى بنده‏ ى خدا باشد، (لقمان) و چه وصیّت خداوند سبحان. (وصّینا)
2- همه‏ ى انسان‏ها، در هر رتبه و شرایطى که باشند مدیون والدین هستند. (وصّیناالانسان) «(الانسان»، شامل همه‏ى مردم مى‏شود)
3- احترام والدین، حقّى است انسانى نه فقط اسلامی، حتّی والدین کافر را باید احسان نمود. (وصّینا الانسان بوالدیه)
4- آن که زحمت بیشترى مى‏کشد، باید به صورت ویژه تقدیر شود و نامش جداگانه برده شود. (والدیه - اُمّه)
5- در فرمان‏هاى عمومی، باید استدلال نیز عام باشد. (چون مخاطب، همه انسان‏ها هستند، باردارى مادران مطرح است که مربوط به همه‏ى مردم است وهر انسانى مادر دارد). (حملته اُمّه)
6- به بهانه آن که کاری، وظیفه‏ ى طبیعى فردى است، نباید از سپاس و احسان او،شانه خالى کنیم. (بارداری، امرى طبیعى است، ولى ما مسئولیّت داریم که به مادر احترام گذاریم و از زحمات او قدردانى کنیم). (حملته اُمّه)
7- یادى از گذشته‏ ها کنیم تا روحیّه‏ى شکرگزارى در ما زنده شود. (حملته اُمّه)
8- دوران باردارى و شیردادن، از عوامل پدیدآورنده‏ى حقوق مادر بر فرزند ومهم‏ترین دوران شکل گیرى شخصیّت فرزند است. (حمله اُمّه... و فصاله)
9- جدا کردن کودک از شیر مى‏تواند در خلال دو سال باشد و واجب نیست بعداز پایان دو سال باشد. (کلمه‏ى «فصال»، به معناى بازگرفتن کودک از شیر است و «فى عامین»، نشان آن است که در لابلاى دو سال نیز مى‏توان کودک را از شیرگرفت، گرچه بهتر است دو سال تمام شود.)

10-تحمّل سختى در راه انجام وظیفه، سرچشمه‏ى پیدایش حقوق فوق العاده است. کسانى که با وجود ضعف و خستگى بار مسئولیّتى را بر دوش
مى‏کشند، حقّ بیشترى بر انسان دارند. (وهناً على وهن)
11- سپاسگزارى از والدین، از جایگاه والایى نزد خداوند برخوردار است. (ان اشکر لى ولوالدیک) بعد از شکر خداوند، تشّکر از والدین مطرح است.
12- سرانجام همه‏ ى ما به سوى خداست، پس از ناسپاسى نسبت به والدین بترسیم. (الیّ المصیر)
13- ایمان به رستاخیز، انگیزه‏ى عمل صالح از جمله احسان به والدین است.(الیّ المصیر)
14- حقّ خداوند، بر حقّ والدین مقدّم است. (ان اشکر لى ولوالدیک) تشکّر واحسان به والدین، ما را از خداوند غافل نکند.
در پایانِ پیام‏هاى این آیه، به طور گذرا به دو بحثِ احسان به والدین و شکرخداوند، اشاره اجمالى داریم :
احسان به والدین
در آیه‏ هاى 83 سوره‏ ى بقره، 36 سوره‏ ى نساء، 151 سوره‏ ى انعام و 23 سوره‏ ى اسراء دررابطه با احسان به والدین سفارش شده، ولى در سوره‏ ى لقمان، احسان به والدین به صورت وصیّت الهى مطرح شده است.
در موارد متعدّدى از قرآن، تشکّر از والدین در کنار تشکّر از خدا مطرح شده و در بعضى موارد نیز به زحمات طاقت فرساى مادر اشاره شده است.
جایگاه والدین به قدرى بلند است که در آیه‏ى بعد مى‏فرماید: اگر والدین تلاش کردند تو رابه سوى شرک گرایش دهند، از آنان اطاعت نکن، ولى باز هم رفتار نیکوى خود را با آنان قطع نکن. یعنى حتّی در مواردى که نباید از آنان اطاعت کرد، نباید آنها را ترک کرد.
آری، احترام به والدین از حقوق انسانى است، نه از حقوق اسلامی، از حقوق دائمى ‏است،نه از حقوق موسمى ‏و موقّت.
در روایات مى‏خوانیم که احسان به والدین در همه حال لازم است، خوب باشند یا بد، زنده باشند یا مرده.
پیامبر را دیدند که از خواهر رضاعى خود بیش از برادر رضاعى اش احترام مى‏گیرد، دلیل آن را پرسیدند، حضرت فرمود: چون این خواهر بیشتر به والدینش احترام مى‏گذارد.
در قرآن مى‏خوانیم که حضرت یحیى و حضرت عیسى (علیه السلام) هر دو مأمور بودند به مادران خویش احترام گذارند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: بعد از نماز اوّل وقت، کارى بهتر از احترام به والدین نیست.
در کربلا، پدرى را شهید کردند و فرزندش به یارى امام برخواست. امام حسین (علیه اسلام) به فرزند فرمود: برگرد، زیرا مادرت داغ شوهر دیده و شاید تحمّل داغ تو را نداشته باشد. جوان گفت :مادرم مرا به میدان فرستاده است.
گستره‏ى معناى والدین
در فرهنگ اسلام، به رهبر آسمانی، معلّم و مربّى و پدرِ همسر نیز پدر گفته مى‏شود.
در روزهاى پایانى عمر پیامبر که حضرت در بستر بیمارى بودند، به على (علیه اسلام) فرمودند: به میان مردم برو و با صداى بلند بگو:
لعنت خدا بر هر کس که عاقّ والدین باشد،
لعنت خدا بر هر برده‏اى که از مولایش بگریزد،
لعنت خدا بر هر کسى که حقّ اجیر و کارگر را ندهد.
حضرت على (علیه اسلام) آمد و در میان مردم این جملات را گفت و برگشت. بعضى از اصحاب این پیام را ساده پنداشتند و پرسیدند: ما درباره‏ ى احترام به والدین و مولا و اجیر قبلاً این گونه سخنان را شنیده بودیم، این پیام تازه‏اى نبود که پیامبر از بستر بیمارى براى ما بفرستد.
حضرت که متوجّه شد مردم عمق پیام او را درک نکرده‏اند، بار دیگر على (علیه اسلام) را فرستاد وفرمود: به مردم بگو:
مُرادم از عاقّ والدین، عاق کردن رهبر آسمانى است. یا علیّ! من و تو پدر این امّت هستیم
و کسى که از ما اطاعت نکند عاقّ ما مى‏شود.
من و تو مولاى این مردم هستیم و کسانى که از ما فرار کنند، مورد قهر خدا هستند.
من و تو براى هدایت این مردم اجیر شده‏ایم و کسانى که حقّ اجیر را ندهند، مورد لعنت خدا هستند.
در این ماجرا ملاحظه مى‏فرمایید که گرچه احسان و اطاعت از والدین یک معناى معروف و رسمى ‏دارد، ولى در فرهنگ اسلام مسأله از این گسترده‏تر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۱۴
آسمان هشتم
۱۵
مرداد ۹۳

سوره لقمان -آیه 13

وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ

و [یاد کن‏] هنگامى را که لقمان به پسر خویش- در حالى که وى او را اندرز میداد- گفت: «اى پسرک من، به خدا شرک میاور که به راستى شرک ستمى بزرگ است.

تفسیر نور

1- شیوه‏هاى تربیتِ فرزند را از بزرگان بیاموزیم. (و اذ قال لقمان لابنه)
2- در موعظه باید ابتدا، ذهن و حواسّ شنونده را به خود متوجّه کنیم. (یا بنیّ)
3- موعظه باید بر اساس حکمت باشد. (و لقد آتینا لقمان الحکمه... و هو یعظه)
4- فرزند، به نصیحت نیاز دارد. از فرزندانمان غافل نشویم. (قال لقمان لابنه)
5- در تبلیغ، ابتدا از نزدیکان خود شروع کنیم. (قال لقمان لابنه)
6- از بهترین راه‏هاى تربیت صحیح فرزند، گفتگوى صمیمى ‏با اوست. (و هو
یعظه یا بنیّ)
7- از رسالت‏هاى پدر نسبت به فرزند، موعظه است. (قال لقمان لابنه و هو یعظه)
8- با نوجوان باید با زبان موعظه سخن گفت، نه سرزنش. (و هو یعظه یا بنیّ)
9- موعظه باید با محبّت و عاطفه همراه باشد. (یا بنیّ)
10- یکى از شرایط تأثیر موعظه، احترام و شخصیّت دادن به طرف مقابل است.
(یا بنیّ)
11- در ارشاد و موعظه، مسایل اصلى را در اولویّت قرار دهیم. (یعظه... لا تشرک)
12- مهم‏ترین و محوری‏ترین بُعد حکمت، توحید است. (آتینا لقمان الحکمه... قال...
لاتشرک)
13- شرک، بزرگ‏ترین خطر و اصلی‏ترین مسئله است، در نزد خداوند، همه‏ى
دنیا متاع قلیل است، (متاع الدنیا قلیل) <49> ، ولى شرک ظلم عظیم است. (لظلمٌ
عظیم) یعنى اگر همه‏ى دنیا را به کسى بدهند که مشرک شود، نباید بپذیرد.
14- مواعظ خود را با دلیل و منطق بیان کنیم. (لاتشرک... انّ الشرک لظلم عظیم)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۱۹
آسمان هشتم
۱۵
مرداد ۹۳
امام صادق علیه السلام :

یَقولُ إِبلیسُ لِجُنودِهِ: أَلقوا بَینَهُمُ الحَسَدَ وَالبَغىَ، فَإِنَّهُما یَعدِ لانِ عِندَ اللّه  الشِّرکَ؛
شیطان به سپاهیانش مى گوید: میان مردم حسد و تجاوزگرى بیاندازید چون این دو، نزد خدا برابر با شرک است.

کافى(ط-الاسلامیه)، ج2، ص 327

 رسول الله صلى الله علیه و آله :

اَلطِّیَرَةُ شِرکُ و َما مِنّا إِلاّ وَلکِنَّ اللّه یُذهِبُهُ بِالتَّوَکُّلِ؛
فال بد زدن شرک است و هیچ کس ازما نیست مگر این که به نحوى دستخوش فال بد زدن مى شود، اما خداوند با توکل به او آن را از بین مى برد.

مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول ج 11، ص 392


 رسول الله صلى الله علیه و آله :

اَلظُّلْمُ ثَلاثَةٌ: فَظُلْمٌ لایَغْفِرُهُ اللّه  وَ ظُلْمٌ یَغْفِرُهُ وَ ظُلْمٌ لایَتْرُکُهُ، فَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لایَغْفِرُ اللّه  فَالشِّرْکُ قالَ اللّه : «إنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ» وَ أَمَّا الظُّلْمَ الَّذى یَغْفِرُهُ اللّه  فَظُلْمُ الْعِبادِ أَنْفُسَهُمْ فیما بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لا یَتْرُکُهُ اللّه  فَظُلْمُ الْعِبادِ بَعْضُهُمْ بَعْضا؛

ظلم سه قسم است: ظلمى که خدا نمى آمرزد، ظلمى که مى آمرزد و ظلمى که از آن نمى گذرد، اما ظلمى که خدا نمى آمرزد شرک است. خداوند مى فرماید: «حقا که شرک ظلمى بزرگ است» و اما ظلمى که خدا مى آمرزد، ظلم بندگان به خودشان میان خود و پروردگارشان است اما ظلمى که خدا از آن نمى گذرد ظلم بندگان به یکدیگر است.

نهج الفصاحه،ص561 ، ح 1924

 حضرت زهرا (س):

فَجَعلَ اللهُ الایمانَ تَطهیراً لَکم مِنَ الشِّرکِ ، وَ الصَّلاةَ تَنزیهاً لَکم عَن الکِبرِ؛

خدای تعالی ایمان را برای پاکیزگی از شرک قرار داد ، و نماز را برای دوری از تکبر و خودخواهی.

الاحتجاج علی اهل اللجاج(طبرسی)، ج1، ص99

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۲
آسمان هشتم
۱۵
مرداد ۹۳

معناى شرک


شرک، معناى وسیع و گسترده‏اى دارد که بارزترین آن شرک به معناى بت پرستى است و این نوع شرک، به فتواى فقها موجب خروج از جرگه‏ى دین و سبب ارتداد انسان میشود.
شرک معانى دیگرى نیز دارد: اطاعت بى چون و چرا از غیر خدا و یا پیروى از هواى نفس که قرآن مى‏فرماید: (و لقد بعثنا فى کلّ امّه رسولاً ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت)  و همانا فرستادیم در هر امّتى رسولی، که خدا را عبادت کنید و از طاغوت اجتناب کنید. یا مى‏خوانیم : (أفرأیت من اتّخذ الهه هواه)  آیا ندیدى کسى که هواى نفس خود را خداى خود قرار داده است.
در قرآن بیش از 100 مرتبه عبارتِ «دون الله» و «دونه» آمده است، یعنى اطاعت و پرستش غیر خدا شرک است. مؤمنان نیز در مواردى که به غیر از فرمان الهى و معیارهاى
الهى عمل میکنند، از مدار توحید خارج میشوند. (و ما یؤمن اکثرهم بالله الاّ و هم مشرکون)  یعنى اکثر مؤمنان، مشرک نیز هستند و تکیه گاه‏هاى غیر الهى دارند.
در روایت آمده است که این گونه شرک، از حرکت مورچه در شب تاریک بر سنگ سیاه پوشیده‏ تر است.
بنابراین شرک، تنها بت پرستى نیست، بلکه وابستگى به هر قدرت، مقام، مال، مدرک،قبیله و هر امرى که در جهت خدا نباشد، شرک است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۲۰
آسمان هشتم
۱۰
مرداد ۹۳
امام سجاد(ع) /اظهار نعمت و شکر توفیق

یکى از اصحاب امام زین العابدین علیه السّلام و از راویان حدیث که به نام زهرى معروف است ، حکایت کند:

روزى به همراه آن حضرت ، نزد عبدالملک مروان رفتیم ؛ عبدالملک ، احترام شایانى نسبت به حضرت سجّاد علیه السّلام به جا آورد؛ و چون چشمش به آثار سجود در چهره و پیشانى مبارک امام زین العابدین علیه السّلام افتاد، گفت :

اى ابو محمّد! خود را بسیار در زحمت عبادت انداخته اى ، با این که خداوند متعال تمام خوبى ها را به تو داده است و تو نزدیک ترین فرد به رسول اللّه مى باشى ، تو داراى علم و کمالى هستى که دیگران از داشتن آن محروم مى باشند!

امام سجّاد علیه السّلام فرمود: آنچه از فضل پروردگار و توفیقات الهى براى من گفتى ، نیاز به شکر و سپاس دارد.

و آن گاه فرمود: پیغمبر خدا صلّى اللّه علیه و آله با این که تمام خطاهاى گذشته و آینده اش بخشیده شده بود، آن قدر نماز مى خواند که پاهاى مبارکش ورم مى کرد، به قدرى روزه مى گرفت که دهانش خشک مى گشت و مى فرمود: آیا نباید بنده اى شکرگزار باشم .

و سپس حضرت در ادامه سخنانش افزود: حمد خداوندى را، که ما را بر دیگران برترى بخشید و به ما پاداش خیر عطا نمود، و در دنیا و آخرت حمد و سپاس ، تنها مخصوص اوست .

به خدا سوگند! چنانچه اعضاء و جوارحم قطعه قطعه گردد و در اثر عبادت نفسم قطع شود، یک صدم شکر یکى از نعمت هاى خداوند را هم انجام نداده ام .

چگونه مى توان نعمت هاى الهى را برشمرد؟! و چگونه توان شکر نعمتى از نعمت هایش را خواهیم داشت ؟!

نه به خدا قسم ! خداوند هرگز مرا غافل از شکر نعمت هایش نبیند.

و چنانچه عائله ام و دیگر خویشان و سائر مردم حقّى بر من نمى داشتند، به جز عبادت و ستایش و مناجات با خداوند سبحان ، کار دیگرى انجام نمى دادم و سخنى به جز تسبیح و ذکر خداى متعال نمى گفتم تا آن که نفسم قطع شود.

زهرى مى گوید: سپس امام علیه السّلام به گریه افتاد و عبدالملک نیز گریان شد و گفت : چقدر فرق است بین کسى که آخرت را طلب کرده و براى آن جدیّت و کوشش مى نماید و بین آن کسى که دنیا را طلب کرده است و باکى ندارد که از کجا و چگونه به دست مى آورد، پس چنین افرادى در آخرت سهمى و نجاتى برایشان نخواهد بود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۰۶
آسمان هشتم
۰۲
مرداد ۹۳

بخشی از حدیث بیست و یکم از چهل حدیث امام خمینی (ره) درباره شکر، چگونگی شکر و فضیلت این عبادت بزرگ می باشد که به آن می پردازیم ، امید که از عاملان به این روایت باشیم.

معنا و اقسام شکر

شکر به معنای قدردانی نعمت دهنده است ، به گونه ای که آثاراین قدردانی در قلب ، زبان واعمال به طوری که متناسب با قلب وزبان و اعمال باشد بروز کند. مثلا" در قلب با خضوع و خشوع، در زبان با حمد وثنای خداوند ودر عمل با اطاعت از وی .

همچنین گفته اند که شکر به معنای تصور نعمت و اظهار آن است. نیز گفته اند که شکر به معنای حمد وستایش نعمت دهنده می باشد ، وشکر به اعضاء که به معنای تلافی نعمت به قدر استحقاق آن نعمت است.

برخی بزرگان ، تصور نعمت دهنده و دانستن این که این نعمت از اوست را عین شکر دانسته اند؛ چنان که حضرت داوود (ع) فرمود: " خداوندا! چگونه تورا شکر کنم که آن شکر ، خود نعمتی است که شکری می طلبد؟" خداوند متعال فرمود: " ای داوود ! وقتی دانستی که هر نعمتی که متوجه توست از من است ، مرا شکر کرده ای ."

برخی محقیقین برای شکر ، سه رکن قائل شده اند: 1- معرفت به نعمت دهنده . 2- حالتی که دستاورد این شناخت است وآن عبارت است ازخضوع و تواضع نسبت به نعمت دهنده. 3- عملی که ثمره این حالت باشد.

شکر نعمت های ظاهری و باطنی خداوند، از وظایف ولازمه بندگی است که هرکس باید به قدرتوان خود به آن اقدام کند، اگر چه این مهم از هیچ آفریده ای برنمی آید و نهایت شکر آن است که شخص بداند که نمی تواند شکر نعمت ها را به جای آورد، چنان که رسول اکرم صلوات الله علیه به این ناتوانی اعتراف نمود. کمال و نقص شکر ، تابع کمال و نقص معرفت به نعمت دهنده ، و شناخت نعمت است.

همچنین بنده ، زمانی شکر گزاربه حساب می آید که ارتباط خلق را با حق وارتباط نعمت ها را با یکدیگر به طور کامل بداند واین برای اولیای خالص که کامل ترین آنها رسول خداست ، میسر می گردد وتا زمانی که کدورت شرک وشک در قلب باقی است شکر حق را به طور شایسته نمی تواند ادا کند ؛ مثلا" کسی که به اسباب ، نظر دارد وتأثیر موجودات را مستقل می داند وبه این نکته ، ایمان واقعی و باور قلبی ندارد که : " لا مؤثر فی الوجود الا الله " ؛ کفران نعمت  حق تعالی کرده است .

چنین فردی ، گاه اعمال را به خود نسبت می دهد و گاه نعمت ها را به دارندگان ظاهری شان منسوب می کند. به راستی  تا چه زمانی ، این دل های مرده ما کفران نعمت حق می کنند! این توجهات و تعلقات ، کفران نعمت حق است . به همین دلیل است که خداوند می فرماید: " اندکی از بندگانم شکرگزارند."( سبأ /13) همچنین باید دانست ، همان طور که معارف بندگان خدا مختلف است، شکرگزاری آنها هم متفاوت می باشد و نیز نعمت ها، شکرهای به خصوص دارند؛ نعمت های ظاهری ، شکری دارند ، نعمت های باطنی شکری دیگر و نعمت های علمی شکری ونعمتهای عرفانی شکری ویژه می طلبند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۰۶
آسمان هشتم
۲۴
تیر ۹۳
 قال الصادق علیه السلام :

لَو کانَ عِندَ اللّه  عِبادَةٌ تَعَبَّدَ بِها عِبادُهُ المُخلِصُونَ أفضَلَ مِنَ الشُّکرِ عَلى کُلِّ حالٍ لاَءطلَقَ لَفظَهُ فیهِم مِن جَمیعِ الخَلقِ بِها فَلمّا لَم یَکُن أفضَلَ مِنها خَصَّها مِن بَینِ العِباداتِ وخَصَّ أربابَها، فَقالَ تَعالى (وقَلیلٌ مِن عِبادىَ الشَّکُورُ)؛ 

اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شکرگزارى در همه حال بود که بندگان مخلصش با آن عبادتش کنند ، هر آینه آن کلمه را درباره همه خلقش به کارمى برد ، اما چون عبادتى بهتر از آن نبود از میان عبادات آن را خاص قرار داد و صاحبان آن را ویژه گردانید و فرمود : «واندکى از بندگان من سپاسگزارند» .

کنزالعمال، ج13، ص151، ح36472

قال الصادق علیه السلام :

ما مِن عَبدٍ أنعَمَ اللّه  عَلَیهِ نِعمَةً فَعَرَفَ أنَّها مِن عِندِ اللّه  إلاّ غَفَرَ اللّه  لَهُ قَبلَ أن یَحمَدَهُ؛
 

هیچ بنده اى نیست که خداوند به او نعمتى دهد و او آن را از جانب خدا بداند مگر آن که، پیش از سپاسگویى او، خداوند بیامرزدش.

نهج الفصاحه، ح 781

امام سجاد علیه السلام :

و اَمّا حَقُّ ذِى المَعروفِ عَلَیکَ فَان تَشـکُرَهُ وَ تَذکُرَ مَعروفَهُ وَ تَـکسِبَهُ المَقالَةَ الحَسَنَةَ وَ تُخلِصُ لَهُ الدُّعاءَ فیما بَینَکَ وَ بَینَ اللّه  عَزَّوَجَلَّ، فَاِذا فَعَلتَ ذلِکَ کُنتَ قَد شَکَرتَهُ سِرّا وَ عَلانیَةً ثُمَّ اِن قَدَرتَ عَلى مُکافاتِهِ یَوما کافَیتَهُ؛

حق کسى که به تو نیکى کرده ، این است که از او تشکر کنى و نیکى اش را به زبان آورى و از او به خوبى یاد کنى و میان خود و خداى عزّوجلّ برایش خالصانه دعا کنى ، هرگاه چنین کردى بى گمان در پنهان و آشکار از او تشکر کرده اى . سپس اگر روزى توانستى نیکى او را جبران کنى ، جبران کن .

خصال، ص 568

امام حسن علیه السلام:

اَلخَیرُ الَّذِی لا شَرَّ فِیهِ، اَلشُّکرُ مَعَ النِّعمَة وَ الصَّبرُ عَلَی النّازِلَة؛

خیری که هیچ شری در آن نیست ، شکر بر نعمت و صبر بر مصیبت ناگوار است .

تحف العقول، ص 237


امام جواد (علیه السلام):
نعمة لاتشکر کسیئة لاتغفر؛
نعمتى که سپاسگزارى نشود مانند گناهى است که آمرزیده نشود.

اعلام الدین ص 309.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۱:۲۷
آسمان هشتم
۲۴
تیر ۹۳


سوره لقمان -آیه 12

وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَمَن یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ

 و به راستى، لقمان را حکمت دادیم که: خدا را سپاس بگزار و هر که سپاس بگزارد، تنها براى خود سپاس میگزارد و هر کس کفران کند، در حقیقت، خدا بى‏ نیاز ستوده است.

تفسیر نور

1- حکمت، عطاى خداوند است، نه کسب کردنی. (گرچه مقدّمات آن قابل
کسب است.) (و لقد آتینا لقمان الحکمه)
2- نعمت ویژه، شکر ویژه مى‏طلبد. (آتینا لقمان الحکمه... اشکر لله) چنانکه خداوند
در برابر اعطاى نعمت ویژه‏ى کوثر به پیامبر اسلام، از او شکر ویژه
مى‏خواهد. (انّا اعطیناک الکوثر فصلّ لربّک و انحر)
3- اوّلین فرمان به حضرت موسى بعد از نبوّت، فرمان نماز و اوّلین فرمان بعد از
دادن حکمت به لقمان، فرمان شکرگزارى است. (ان اشکر لِلّه)
4- شکر نعمت‏هاى خداوند، به سود خود انسان است. (و من یشکر فانّما یشکر
لنفسه) چنانکه در جاى دیگر مى‏خوانیم : (لئن شکرتم لازیدنّکم)
5- هرگونه دارایى و غنى ارزش نیست، غنایى ارزشمند است که از هر آفت به
دور باشد. (غنیّ حمید)
6- خداوند، حمید است، چه انسان‏ها او را حمد کنند یا نکنند. (غنیّ حمید)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۰:۵۳
آسمان هشتم